قرار بود با سواد شویم! یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه. قرار بود با سواد شویم. روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تختهی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که میخورد مثل پرنده که در قفسش باز میشود از خوشحالی پرواز کردیم. قرار بود با سواد شویم. ابو بكر البغدادي كي بود
منطقه سرفيروز اباد عثمانوند
پشته گرمسير عثمانوند
شویم ,سواد ,روی ,زنگ ,گفتند ,سیاه ,با سواد ,سواد شویم ,قرار بود ,بود با ,زنگ تفریح
درباره این سایت